مکنون
درس های کودکی ما دروغی بود و بس آن همه حرف معلم ها دروغی بود و بس یک خبر از نان بابا نیست ، حتی از خودش محتوای سفره ی ما نان و دوغی بود و بس سهم ما از دلبری دختر همسایه مان یک نگاه از دیده های بی فروغی بود و بس خلوت هر نیمه ی شب با خیال ناز تو صحنه ای از ازدحام و از شلوغی بود و بس روی گردن منت عشق تو را بردیم دوش یادگار از عشق تنها جای یوغی بود و بس
نوشته شده در یکشنبه 90/1/14ساعت
2:38 عصر توسط متین نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |